شارلاتانيزم

ليثي حبيبي - م. تلنگر

منظور از «پست مدرن» اگر كار يا آثار(!) همان هایی است که در تهران و شهر های بزرگ با دهن کجی به ادبیات ایران و واژه ها و ساختار زبان فارسی، ادبیات ما را با شارلاتان بازی به لجن کشیده اند، باید بگویم: به قول سعدی بزرگ همان به که عطایشان را به لقایشان ببخشیم.

     من مخالف هنر مدرن نیستم. از طرفداران ادبیات مدرنم. یک جامعه ی ادبی سالم مگر می تواند دارای هنر مدرن نباشد؟! ولی این جماعت شارلاتان بی رحم و بازیگر و بی وطن با جویدن واژه ها و به مسخرگی کشیدن زبان، پشت واژه ی پست مدرن و پسا مدرن و ... مخفی شده اند و دارند بزرگترین ضربه ی تاریخ ادبی ایران را بر پیکر زخمی زبان ملی ما، یعنی فارسی دری وارد می کنند.
     «ریچارد رورتی» که به فیلسوف شورشی در آمریکا مشهور است، در باب این مدرنیسم دروغین و خراب کننده ي زبان می گوید: ما و ژورنالیست ها به این کژی دامن زدیم و آن را پروردیم؛ در حالی که هیچ اصالت فرهنگی و ادبی در آن نیست.
     فیلسوف حالا شورشی آمریکایی زمانی از اولین های همین مدرنیسم دروغین بود و برایش سر و دست می شکست؛ حالا می گوید ما به پیشرفت مدرن و درست ادبیات و سخن بی آنکه بخواهیم خائن بوده ایم. و این در حالی است که در تهران ما عدّه ای برای خود دکان باز کرده اند و واژه می جوند و سر و ته تلفظ اش می کنند و به خیال خود دارند مدرن می شوند. این یک گمراهی تاریخی و ضد میهنی و ضد ادبیات است که بخشی از مردم دارای حس تفنن گرایی، به آن دچارند. زمانی بخش بزرگی از تحصیل کردگان ما با حل جدول به همین بلا دچار شده بودند. دیده بودم که حاضر بودند کار و زندگی را بگذارند و جدول بعدی را که می آید پر کنند! بخشی ازقهوه خانه نشینان مثلن تحصیل کرده و وقت کش، در شبانه روز کارشان همین بود. یک جوری به قمار بازی برایشان بدل شده بود. حالا «زبان جویدن» جای جدول حل کردن سابق را گرفته. این «جوندگان» در تهران برای خودشان رییس و صاحب نظر دارند. یعنی جویده ها و بالا آورده ها را آن اشخاص باید تشخیص دهند که نشخوار درست بوده و یا نه. اگر به آنها بگویی که ریچار رورتی حالا خودش توبه کرده، حتمن خواهند گفت: از راه مستقیم جویدن منحرف شده و خداوند «مدرنیسم دروغین» او را نخواهد بخشید!
     بد بختی بزرگی که این ها دارند این است که مانند بعضی گروه های جادویی در طرفداران خود تعصب ایجاد می کنند. مطالب این جوندگان زبان هیچ ربطی به درد زحمتکشان میهن ما نیز ندارد. گویی آنها در کره ی دیگری زندگی می کنند. آنها جدول خود را با «عشق» حل می کنند. مهم نیست که کارگری، زحمتکشی فکری و یا یدی که حالا بیکار شده بعد از خوابیدن کودکان خود به خانه می رود؛ زیرا نگاه به آن چشمان پرسشگر دل شیر می خواهد، يا چشمان وقيح دزدان سير مي خواهد. و ...
     شاید خوانندگان محترم اين نوشتار بگويند شما که به بی مفهومی و شارلاتانیزم کار این افراد می تازید، چه دلایلی دارید؟ سوالی بجاست. هر چند كه من نمی توانم مثل بعضی شارلاتان های قلمی دقیق بیافرینم - چون فکرم در آن مسیر نیست - ولی تلاش می کنم براي بيشتر روشن شدن منظور و مقصودم نمونه هایی «شبیه» بیافرینم که می توان دو هزار تفسیر و بیش برای هر کدامشان نوشت (گاهی دیده می شود سد ها کامنت پای یک متن دروغين و از سر زرنگ بازی گذاشته شده و حدس زده شده که آن خانم یا آقای محترم منظورشان چی بوده).

     همان طور که نوشتم باید شارلاتان بود تا بتوان دقیق مثل شارلاتان ها آفريد؛ اما به هر حال تلاش می کنم شبیه سازی کنم:

     1- بهار زنگ زد
         دفتر دراز بود
         اشک پریدن گفت
         گفتم پرید اشک
         مادر حَشَنَک خشک شده بود.

         و ... ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته

اطلاعيه ي مراسم سالگرد استاد مسرور

به اطلاع همه ي تالش دوستان و علاقه مندان هنر و ادب مي رساند مراسم سالگرد استاد فرامرز مسرور ماسالي از ساعت 14 تا 18 عصر آدينه ي همين هفته (29 / 10 / 91) در تالار پيوند ماسال برگزار مي گردد. يقيناً حضور پرشور و سبز شما ارجمندان، شادماني روح استاد و اتحاد و همدلي هر چه بيشتر اهالي جنبش تالش را در پي خواهد داشت.

     سروده ي زير با فروتني و خضوع به روان استاد تقديم مي گردد؛ باشد كه بدين وسيله ذرّه اي از زحمات بي شائبه ي ايشان براي اعتلاي فرهنگ و ادب تالش، پاس داشته شود:

 

كـــــوچﬞر كـــــرده زﬞمســتوني كـَشي كو

شيـــره نشتيــره احساسي بـَشي كو

هـــــزارون شَـخــته گـيــنه ديـل و جاني

آلاو˚ پيـــيا اﬞشـتﬞ شـعــــــري وَشي كو

هـــــــــزارون دريـا تيــفــــونـــــون پـِــتاوا

دا مـونــدي آكـــــــرين اﬞشتﬞ چـَشي كو

شيــــــــره دا زﬞنجيلــِن زﬞنجيــل بيگينــن

مَـمــونـــو رسم و راه بش و مـَشي كو

زﬞمســتـــون و شـَــوي اﬞشـكـــوره دا وﬞل

پــِــرا شپ شپ اَوَه سالي خـَشي كو

كـئــوئه آسمــون اﬞشـتﬞ دﬞ چـِـمي ميوه

چيمي تفسيري بي خونده هَشي كو

اﬞشـــتﬞ مكـتــبي كـــو آمــــوتـَـه مـــونه

نـِـبي دَيـاق گـتــه تــرسـي كـَشي كو

و ... ادامه ي مطلب ...

ادامه نوشته