گفت و گو با انوش ناریابی، شاعر برجسته و قدیمی تالش
گفت و گو از: مهندس سیـّد مؤمن منفرد
مقدمه: در این شماره از نشریه ی شریف با شاعری صحبت می کنیم که بسیار صاف و ساده و بی آلایش با مخاطب خود رابطه برقرار می کند. با وجود این که فعالیت ها ی ادبی ـ هنری و فرهنگی او به دوران قبل از انقلاب اسلامی برمی گردد، همچنان بدون ادعا به کارهای فرهنگی خود ادامه می دهد. می نویسد، می سراید، فرهنگ عامه ی مردم تالش«فولکلور» اعم از نقل ها، شعرپاره ها، دوبیتی ها، ضرب المثل ها و .... را جمع آوری می کند، با اهالی فرهنگ و هنر تالش به گفتگو می نشیند، در انجمن های شعر شهرهای غرب گیلان حضور پیدا می کند، با اداره ی ارشاد اسلامی فومن و انجمن شعر و موسیقی شهر فومن همکاری دارد و نقش مهمی را در آنجا ایفا می کند.
او حتی راهنمای بسیاری از گردشگران جهت گسیل به مناطق تاریخی فومنات می باشد و در یک دوره نیز با همکاری نشریه ی چهار دی ویژه نامه ای را تحت عنوان(تالشِن) برای تالش منتشر نمود. حال گفتگوی صمیمی خودمان را با این شاعر برجسته و قدیمی خطه ی فومناتِ تالش می خوانیم:
شریف: لطفاَ به صورت مختصر خودتان را معرفی نمایید.
انوش ناریابی هستم، متولد 1332 روستای پُشتیر صادره از صومعه سرا، 60 سال سن دارم، متأهل هستم. دارای3 فرزند، 2پسر و 1 دختر می باشم.
شریف: در کجا و تا چه مقطعی به تحصیل پرداخته اید؟
دیپلم نظام قدیم دارم. مقطع ابتدایی را در روستای «سِه سار» و «پُشتیر» و سیکل اول را در گوراب زرمیخ و دوره ی متوسطه را در فومن و رشت طی کردم.
شریف: به صورت کلی درباره ی فعالیت های فرهنگی ـ هنری خودتان توضیح بدهید.
ابتدا در برنامه ی «فرهنگ مردم» کنار استاد محمد بشری در سال 1354 فولکلورهای مناطق فومنات و گسکرات صومعه سرا را جمع آوری می کردم. در این راستا با شعر آشنا شدم و به زبان های فارسی، تالشی و گیلکی شعر می سرایم و مجموعه ای از سرودهایم را در تهران با آقای رضوان طلب در حال کار می باشم و تعدادی از آثارم در ویژه تالشی ها و تالش شناسی آقای شهرام آزموده به چاپ رسید. چند سرود در صدای و سیمای مرکز گیلان ساخته ام که توسط خوانندگان از جمله غفار کشاورز به اجرا درآمده است. چند سرود نیز برای آقای عمران کلرمی با آهنگسازی آقای رضاپور ساخته ام و سرودی دیگر را نیز برای ایشان در فیلم «در چشم باد» سرودم که اجرا نموده است. در محافل ادبی قزوین، رشت، تهران و در برنامه سالگرد امام خمینی(ره) در صدا و سیما حضور پیدا کرده ام. مدیر اجرایی برنامه های گردشگری فومنات و مدیر تولید ساخت فیلم معین الرعایا هستم. با هفته نامه قزوین، ماهنامه ی تالش، ماهنامه ی منشور دانش تهران، ماهنامه ی سرزمین نوروز، دوهفته نامه ی شریف، فومنات، چهار دی و .... همکاری دارم. در حال حاضر عضو انجمن شعر و ادب فومن، عضو بسیج هنرمندان فومن در کنار آقای حسن زاده مسئول موسیقی فومن هستم.
شریف: به عنوان یک شاعر چه تعریفی از شعر ارائه می دهید؟
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از سخنانش می فرماید: «گاهی یک بیت شعر گویاتر از چند ساعت سخن گفتن است». شعر زبان مردم است، شعر زبانی است در قالب ادبیات با دستورات خودش. به نظرم در عین سادگی باید قابل درک باشد. مخاطب با یک بار خواندن، شاعر را پیدا و دردهای اجتماعی را بیان کند. نباید انبوهی از کلمات یا واژگان جدید(ترکیبی) در قالب معجونی آرایش نشده با حشویات فراوان به قلم کشیده شود. نباید سادگی را فراموش کند. آثار شاعران، آن ها را زنده نگه می دارند. یکی از افتخارات دوران هنری من سرودن شعر تالشی به زبان مادری ام می باشد. متأسفانه امروزه شعر بدون مرز از معنای خودش دور می شود. به طور کلی شعر زبان ادب است و شاعر در نظمی، تاریخ عصرش را در سفره ی زمین با زبان گفتار نقاشی می کند و شهامت ایستادن را به جامعه ایثار می کند. شعر چشمی اشت که رنگ را بی ریا می بیند و در چشمه ی دل به صورت زلال و پاک درمی آید و جاری می شود . شاعر باید آنقدر قدرت بینایی داشته باشد تا در محیطی تاریک گمشده ی خود را پیدا کند تا شب روشنی در پیش داشته باشد. نباید سرزده از مدار خارج شود. شاعر شدن تواضع و درویشی می خواهد تا با ایثار و صداقت در مقابل فرهنگ عامه زانو بزنی. حتی اگر شده اشعار خودمان را بر روی سنگ مزارها بنویسیم تا در تاریخ، زبان مان تبت و ضبط گردد.
شریف: چه تفاوتی بین شعر تالشی دیروز و امروز مشاهده می کنید؟
شعر تالشی ابتدا با ترانه و دوبیتی شروع شده و در کنار طبیعت و موسیقی بومی ما زندگی کرده است. بعدها به غزل رسیده و امروز به صورت سپید و «هسَه شعر» درآمده است که بعضی دوستان در اشعار خود اصول قالب ها را رعایت نمی کنند طوری که دوستان می خواهند تمامی لغات از یاد رفته زبان تالشی را در شعر بیاورند، به این خاطر شعر را سپید یا حماسی می کنند و آنقدر لغات ترکیبی جدیدی بر شعر اضافه کرده اند که به صورت طوماری از واژه های گنگ و ناپیدا در آمده است تا جایی که خواننده موضوع اصلی یعنی شعر را فراموش می کند. قطعات زیادی گفته ایم ولی من راضی نیستم. هنوز غزل های تالشی سیراب نشده است، هنوز زیبایی های دوبیتی ها را تمام نکرده ایم، هنوز واژه ها را در غزل ها جا نداده ایم، هنوز ترانه ی مادری تکمیل نشده است، خط نوشتاری نداریم. باید بیاییم با مطالعه و تأملی بیشتر با نوع و قالب های شعری آشنا شویم و و اصول آن ها را رعایت و نیاز جامعه را در اشعارخود بیان کنیم. یکی از پیرمردهای روستای «زیده» در پنج دهه ی پیش می گفت: «نسیم شمال را با اسب می بردم ماسوله، در راه برای من شعر می خواند، آن چه در جافظه اش بود با رعایت ردیف و قافیه می خواند» به نظر من شاعر قهرمان زبان است که باید بار سنگین چالش های ادبی را با یاری اساتید کاهش دهد.
شریف: نقاط ضعف و قوت شعر تالشی امروز را به خصوص در محل زندگی تان(فومنات) در چه می بینید؟
ارتباط تالشان با گیلکان در شعر بی تأثیر نیست. در منطقه ی فومنات اشعار تالشی بیشتر به موسیقی وابسته است. حدود 25 سالی است که شعر تالشی در فومن قوت گرفته و با غزل، شعر نیمایی، شعر کوتاه و سپید جان تازه ای گرفته است. امیدوارم اندیشمردان منطقه شعر حماسی را با شعر نیمایی اشتباه نگرفته باشند. گاه موضوع اشعار در حد نصایح و پیام بوده و کارشناسی نشده است و این عوامل سرعت تاریخ شعری منطقه را کند می کند. به نظر من برای ارتقاء شعر تالشی باید بیشتر خواند و نوشت. در کنار شعر محلی باید ترجمه باشد تا مسیرکار معین باشد و برای این کار نیازمند به مراجعه به منابع است. خوشبختانه در دو دهه ی اخیر منابع خوبی برای تالش منتشر شده است. نمی خواهم تعریف کنم ولی در ماسال و شاندرمن و اکناف فعالیت های ادبی ـ هنری پیشرفت بیشتری داشته است؛ چون پیوسته راه می روند ولی اینجا باید به تنهایی حرکت کرد. این امر به نظرم نرسیدن اطلاعات لازم و تحولات دوزبانه بودن منطقه را نشان می دهد. مشوقین کمتری پیدا می شوند و همه حالت دفاع دارند و اگر جنگی باشد برای بقا می جنگند نه زبان. برای رفع مشکلات باید درمان را بدون ضعف تزریق کرد.
شریف: چه صحبت و پیامی برای خوانندگان شریف دارید؟
حرف های ناگفتنی زیاد است. امیدوارم با داشتن چندین هفته نامه و ماهنامه برای تالش به موضوع ادبیات تالشی به صورت کارشناسانه نگاه کنیم، اهل قلم باشیم و زبان ترویج و تشویق را سرلوحه ی کارهای خودمان قرار بدهیم. ادعا را کنار بگذاریم. برای کودکان داستان تالشی بسازیم. کارهای دیگران را به نام این و آن ننویسیم. صادقانه حرف بزنیم. در محافل ادبی نقد منصفانه داشته باشیم و شخصیت طرف مقابل را نقد نکنیم و به سرکوب کردن همدیگر نپردازیم.
شریف: نظر شما درباره ی نشریه ی شریف به خصوص صفحه ی ادبیات تالشی (تالشـَه لیوَه) چیست؟
با توجه به جمعیتی که قوم تالش در ایران از رودبار تا آستارا دارد، تعداد نشریات و خبررسانی ها محدود می باشد. با این وجود داشتن نشریه ی شریف برای ما نعمتی است ولی تنها کافی نیست. زحمات آقای«اسدنیا» ستودنی است. ایشان در چهار دی و فومنات نیز زحمات زیادی کشیدند و در نشریه نسیم تالش در تهران نیز همراه تالشان بودند و همچنین خرسندیم که آقای «سید مومن منفرد» صفحه ی ادبی و شعر تالشی را در اختیار دارند. بدون اغراق از ایشان تقدیر و تشکر فراوان دارم. به نظرم امروز باید بستر ادبی برای جوانانی مثل ایشان باز باشد و باید به تحصیلات در زمینه ی ادبی در تالش بها داده شود. کاش رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه ها هم نسبت به جمعیت سرانه ی تالش برنامه ریزی مدونی می داشتند. در هر صورت در حال حاضر امید ما به همین صفحه است. این حرف من نیست بلکه نظر تمام شاعران و اهل قلم منطقه نیز می باشد.
شریف: از شما تشکر می کنم که با حوصله ی فراوان به سؤالات ما پاسخ گفتید.
من هم از شما ممنون و متشکرم و دست همه ی زحمتکشان نشریه ی وزین شریف را می فشارم و به آن ها خسته نباشید می گویم.
نمونه اي از سروده هاي ناريابي:
«گَرمَه وا»
غرسَه غرسِه دِرییَه گَرمَه وا
بَرکَرˇ فوکَ، غَزری نَه، رَک دَکرˇ
چوملیزَنَه، پِچَم بَرˇ
خشکَه خالون، رَموشی سینَه پِکَرˇ
دَچاکنˇ، گیلَه کَه، نالاجی
پِلَم بَرˇ
غرسَه غرسِه دِرییَه جَنگَلی نَه
خشکَ لیوی بری نَه، کول آنَه
بَرَسون بیگرˇ
لاسی نَه لاس بیگینˇ
آتَشی ناَجَه بنش، وَشتَنی نَه، وییَری
چتَم بَرˇ
غرسَه غرسِه دِرییَه، فو بکَرˇ، آسمونی کَش آگِرˇ
دَس آنَه دَریا فیچی، سَرَ لا دَلَم هَرˇ
کورَه چِم کا دَپشˇ، زخاری نَه
کولَ پِشتون کو نشˇ
اشتَن دیلی دَکَر قَسَم هَرˇ
غرسَه غرسِه دِرییَه
هَر چی خا
پیش دَکَرˇ
سیا نال، بَلَتون، گر وَزˇ، بجارَه سَر
بی کسونَه، ستَم کَرˇ، چِمَ رَس دِه ویلَکˇ
نِه وینˇ، نِه آزونو، نِه غَم هرˇ
منبع: نشریه ی شریف، سال پانزدهم، دوره ی جدید، شماره 16، 26 فرودین 92، صفحه ی ۶
«شعر تالشی»، پایگاهی ست برای شناخت و شناساندن شعـــــر شاعران تالش زبان؛ شعــری که علیرغم توانایی ها و ویـــژگی های منحصر به فــرد خود، بنا به دلایل ریز و درشت بسیار، هنوز بخت و اقبال آن را نیافته است تا در جایگاه بایسته و شایسته اش بنشیند و به مطالعه گرفته شود.